دانلود رمان گاروت از محیا سودانی
در قلعه ای در اعماق جنگل زندانی بودم، زندانبانم داریوش بی رحم بود راپونزل نبودم که گیسوان بلندم را بر قلاب پنجره بیاویزم و شاهزاده ای از طریق آنها بالا بیاید و نجاتم دهد..
اینجا فقط من بودم و یک اتاق تاریک
و داریوشی که انگار به بوی تنِ زندانی اش معتاد شده…
در دنیایی زندگی میکنیم که ...
برای دانلود رمان گاروت به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان گاروت از محیا سودانی :
بیاید نگاهی بندازیم به شروع جدیدترین اثر محیا سودانی، رمان گاروت :
داریوش :
نگاهم را به طنین دوختم که شیشه را پایین داد بوی مه مشامم را پر کرد ، مه ای که از وسط جنگل گذشته بود، بوی نم باران را نفس ...
برای دانلود رمان بزهکاران به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان بزهکاران از محیا سودانی :
_ میخواستی بچه ی حروم زاده ات و به ریش پسر من ببندی؟!
قلب چکاوک تا دهانش بالا آمد
مرد دیگری که در قایق بود چکاوک را گرفت و اسیر دستان مرد شد
تقلا کرد خودش را از دستان مرد بیرون بکشد نمیدانست چه اتفاقی قرار ...