دانلود رمان اقلیم از سروناز روحی
دختر حاج سید غلام رضا ملکوت، قاضی کاشانی ، از خانه به قصد خروج از مرز، توسط یک قاچاقی به نام منوچهر، فرار می کند، در مسیر تریلی حاوی بشکه های بنزین، منفجر می شود، و نام ستیلا سادات ملکوت، در لیست، اجساد سوخته شده ی غیر قابل شناسایی ، قرار می گیرد. همه چیز ...
دانلود رمان پادساعتگرد از سروناز روحی
داستان زندگی دختری مستقل و ساده به نام بتی معززی را روایت می کند که با رویاهای بزرگی که در سر دارد اما دستفروش خطوط مترو است ، با اتفاقی به یک شرکت مجلل طراحی لباس و مد راه پیدا می کند، دختر پر جنب و جوشی که سعی در پی بردن به رمز و ...
برای دانلود رمان همه هستی من به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان همه هستی من از سروناز روحی :
هستی که سرحال شده بود با صدای بلند خندید و گفت:نمیدونم شاید...خدا نکنه چطور دلت میاد این حرف و بزنی؟
تینا هم خندید و گفـت: خاک تو سر بی عقلت کنم...پس خواهش میکنم هی راه نرو بگو عاشقم عاشقم...جنابعالی هوس ...
برای دانلود رمان دو جلدی کلاکت به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان دو جلدی کلاکت از سروناز روحی :
ساسان همانطور که از گوشه ی چشم نگاهش میکرد با لحن قلدرانه ای پرسید: چطور؟
-هیچی . حس کردم داره ازت، ازم تحقیق میکنه !
ساسان نگاهش دوستانه تر شد و گفت: چیه مگه؟
راستین دستش را لای موهای ساسان ...
برای دانلود رمان پادساعتگرد به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان پادساعتگرد از سروناز روحی :
شانه ای بالا انداخت: من از این زنهایی نیستم که بابت اندامم قید مادر شدن رو بزنم نجم، من دوست دارم تو پدر بچه ی من باشی و من مادر فرزندی از تو! این ثمره ی عشق پاک و مقدس ماست قطعا!
ـ ...
برای دانلود رمان اقلیم به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان اقلیم از سروناز روحی :
ماهیچه ی زیرین لبش را، زیر دندان هایش فشار داد برای آخرین بار، محتویات کوله ی مشکی را چک کرد، زیپ درونی کوله شامل یک سری وسایل ضروری بود:
پاکت قهوه ای، شناسنامه ، کارت ملی، تلفن همراه، شارژر ، لپتاپ و وجه نقد ...
برای دانلود رمان نبض خاموش به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان نبض خاموش از سروناز روحی :
بیایید نگاهی بندازیم به شروع رمان نبض خاموش اثر سروناز روحی :
سرآغاز – نبض خاموش
به بخار چای زل زده بودم . چای کمرنگی که توی لیوان قرار بود ، خنک بشه و جرعه جرعه از گلوی خشک و خسته ی ...
برای دانلود رمان خانم کوچولو به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان خانم کوچولو از سروناز روحی :
ﻃﻮﻟﯽ ﻧﮑﺸﯿﺪ ﮐﻪ از ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺎرج ﺷﺪ و در را ﺑﻪ ﺷﺪت ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻤﺎم ﺗﺮ ﺑﺴﺖ. ﺑﺴﺘﻦ در ﻣﻘﺎرن ﺷﺪ ﺑﺎ ﭘﺮﯾﺪن ﻓﺮدﯾﻦ از ﺧﻮاب و دوﺑﺎره ﻋﺮﺑﺪه ﮐﺸﯿﺪن ﻫﺎي او. اﯾﻦ ﺑﺎر ﻓﺮﻧﺎز ﺑﺮﺧﻼف ﺻﺎﺑﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻌﺪ از ...
برای دانلود رمان پدر خوب به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان پدر خوب از سروناز روحی :
پوفی کشیدم... چند لحظه خیره نگاهش کردم وگفتم:
-برید خونه شاید تا الان برگشته باشه...
نشنید چی گفتم...
-مهندس؟
بهم زل زد وگفت:
-شما نمیدونید کجاست؟
-من از کجا باید بدونم...
با پوزخند گفتم:
-اون دختر شماست!
به سختی روی پاش ایستاد... دستشو روی کاپوت ماشینش ...
برای دانلود رمان من تو او دیگری به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان من تو او دیگری از سروناز روحی :
ارمیتا هنوز مات انجا بود.
افسانه با کف دست محکم به کمر لخت ارمیتا زد و ارمیتا یک لحظه سوخت و مثل استنلی لورل چهار دقیقه بعد صدای جیغش از واکنش درد بلند شد.
قبل از اینکه ارمیتا بخواهد ...