خانه » دلآرا دشتبهشت|مهسا رمضانی
- 1 ژوئن 2024
- دستهبندی نشده
برای دانلود رمان پای همه دردها مانده ام به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان پای همه دردها مانده ام از دلآرا دشتبهشت|مهسا رمضانی :
ـ حالا میشه بپرسم دلیل عصبانیتت چی بود؟
موبایلم را از جیبم درآوردم و درحالیکه آن را روشن میکردم، جواب دادم:
ـ دلم نمیخواست نگرانم باشی... درواقع... احساس کردم که...
کمی احساس خجالت کردم؛ ...
- 1 ژوئن 2024
- دستهبندی نشده
برای دانلود رمان نسپارم دل به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان نسپارم دل از دلآرا دشتبهشت|مهسا رمضانی :
پشت سر او که در حال قفل کردن در سیگار به دست داشت، ایستادم.
ــ ببخشید جناب.
کلید را بیرون کشید و به سمتم چرخید. چشمان نافذش را با بیحیایی به چشمانم دوخته بود. با اینکه به خاطر قدرت نگاهش قالب تهی ...
- 1 ژوئن 2024
- دستهبندی نشده
برای دانلود رمان قلب دیوار به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان قلب دیوار از دلآرا دشتبهشت|مهسا رمضانی :
قبل از آنکه دستم به دکمه زنگ برسد در باز میشود و ساسان توی چارچوب قرار میگیرد.
لباس بیرونی به تن دارد. خریدهایم را توی دستم جابهجا می کنم.
- جایی میرفتی؟
میخواهد دهان باز کند که میگویم:
- ببخشید... حواسم نبود به من ...
- 1 ژوئن 2024
- دستهبندی نشده
برای دانلود داستان بلند مانیا به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن داستان بلند مانیا از دلآرا دشتبهشت|مهسا رمضانی :
- بخواب. خوب میشی. همه چیز از یادت میره. نبینم دوباره مثل پایین فکر کنیا. تو هیچ تقصیری نداری.
با نگاهی به چهرهاش که در اشک شناور است میگویم:
- تلاش میکنم.
مانند یک پدر دست نوازش بر سرم میکشد.
- آفرین دخترم.
و لبخند ...
- 1 ژوئن 2024
- دستهبندی نشده
برای دانلود داستان بلند به جنونم کشاندند به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن داستان بلند به جنونم کشاندند از دلآرا دشتبهشت|مهسا رمضانی :
صدای خنده های مستانه اش تمام سالن را پر کرده بود... از همان خنده ها که وادارت میکرد تو هم بخندی! تکرار پشت سر هم حرف «ق» آن هم از عمق گلو! شاید مضحک ولی به ...