برای دانلود رمان پیچکی بر دیوار به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان پیچکی بر دیوار از الف_صاد :
بیاید نگاهی بندازیم به شروع جدیدترین اثر الف_صاد، رمان پیچکی بر دیوار :
در خانه باز کرد و وارد حیاط قدیمی و کوچک شد. صدای بازی بچهها به گوش میرسید. لحظهای ایستاد و گوش کرد. دلش میخواست صدای خنده و بازی ...
برای دانلود رمان رد پای آرامش به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان رد پای آرامش از الف_صاد :
بیاید نگاهی بندازیم به شروع جدیدترین اثر الف_صاد، رمان رد پای آرامش :
سوهان را آهسته و با دقت روی ناخنهای نیکی حرکت داد و لاک سرمهایش را پاک کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز ...
برای دانلود رمان شب فیروزه ای به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان شب فیروزه ای از الف_صاد :
از آنجا که وقتی شانس را قسمت میکردند، من معلوم نبود کدام گوری چه خاکی بر سرم میکردم؛ وقت سوار شدنم به ماشین طاها، سجاد دیده بود و رگ غیرتش باد کرده و سپر به سپر ماشین آمد و جلوی ...
برای دانلود رمان جاودانه آتشی در سینه به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان جاودانه آتشی در سینه از الف_صاد :
از آن طرف، بچهها بودند که هر بار از خانهی لادن برمیگشتند، از هر ده کلمهشان، نه کلمهاش مامان بود و حرفها و کارهایش. حرفها و کارهایی که هر کدام تداعی یک خاطره بود. خاطرههای خوشی که زیر ...
برای دانلود رمان به سرنوشت نمیبازم به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان به سرنوشت نمیبازم از الف_صاد :
فشار و تیزی گیره را در موهایش حس کرد و چینی به ابرو وپیشانیش انداخت.صدای آرایشگر را شنید که گفت:
-خب اینم از تورت! عروس خانم یه نگاه بنداز ببین راضی هستی؟
بدون نگاه، تشکر کرد و از روی صندلی بلند شد.نگاه ...
برای دانلود رمان ابر بی باران به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان ابر بی باران از الف_صاد :
در را باز و در حین نشستن «سلام» کرد و جواب گرفت:
-سلام خانم خانما! احوال شریف؟
لبخندی شیرین بر لبانش نشست:
-خوبم! فکر کنم از صبح این دهمین بار بود که سلام و علیک و احوالپرسی کردیم!
-نه دیگه! اونا سلام و احوالپرسی ...
برای دانلود رمان من عشق را سروده ام به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان من عشق را سروده ام از الف_صاد :
-تو چیکار کردی مهشاد.....کجا رفتی که این بلا سرت اومد......مگه تولد دوستت تو کافی شاپ نبود......وای ....جواب بابا رو چی بدم؟؟؟؟
دو پسر جوان یکی با نگرانی و دیگری با خشم نگاه می کردند.جوان ...
برای دانلود رمان دل گریز به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان دل گریز از الف_صاد :
سرش را جلو آورد و پرسید.
"اوضاع کیس میس چطوره؟ وای به حال پرستو اگه قپی اومده باشه!"
پریا لبش را بین دندانها گرفت و خندان جواب داد.
"دو تا به نظر کاردرست اومدن. من کار ندارم سهم خودم رو برمیدارم. شما دوتا خودتون میدونین."
تا ...
برای دانلود رمان حباب رنگی به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان حباب رنگی از الف_صاد :
-ببین رزا! تو الان دیگه زنِ منی!باید یه سری مسائل رو که برایِ من خیلی مهمه رو بدونی و رعایت کنی!یعنی هیچ تبصره ای نداره ! تا حالا هر جور زندگی کردی فراموش کن!من دلم نمی خواد با پسرایِ فامیل راحت باشی ...
برای دانلود رمان تزویر به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان تزویر از الف_صاد :
-مامان نمی خوام نیره جهیزیه بیاره فقط خودم یه سرویس خواب می خرم . اینو هم تو خواستگاری مطرح کن!
زینت متحیر از این همه عجله و اصرار پسرش با لحنی که تعجب و ناراحتیش رو در بر داشت جواب داد:
-آخه این خواستگاریه ...