برای دانلود رمان یادم تو را هم آغوش به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان یادم تو را هم آغوش از RYA :
با ذوق کنار کوهیار قدم بر می داشت.امروز این شهر زیباتر نشده بود؟
هوا عطر گرفته بود و دلش پروانه شده و از این شاخه به آن شاخه می پرید و حس پرواز داشت.
کوهیار پرده زرشکی را بالا گرفت و سرش را به سمت آغوش خم کرد.
-به نظرت این خوبه؟
گفته بود امروز فراموش کنند نسبت شان صاحبکار و اینهاست.
نگفت خدمتکار و گفت اینها و فهم قلمبه شده اش آب جوش شد و قندهای دلش را آب کرده بود!
برای دانلود رمان یادم تو را هم آغوش کلیک کنید