برای دانلود رمان هکاته به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان هکاته از ستاره شجاعی مهر :
– قشنگ تمیزش کردم؟
هینی میکشم و سرم با ناباوری جهت صدا میچرخد.
دختر جوانی جلویم ایستاده است.
صورتش آشنا نیست. اما لبخندی که به لب دارد زیادی ترسناک است.
– من همیشه دختر خوبی بودم.
نگاه ماتم میشنید روی لباس یکدست سفیدش. روی موهای بلند و طلاییاش که انگار زیر نور خورشید در حال درخشش است.
– تو…تو…
به سختی دهان باز میکنم.
شک ندارم دخترجوان غریبه جسم ندارد و همان روح سرگردانیست که یکبار به سراغم آمده بود.
اما دقت که میکنم میبینم چهرهی او متفاوتتر از آن روحی که در خانهی خودمان دیده بودم.
جان از تنم خارج میشود و نیرویی در تنم برای ایستادن نمیماند.
– هکاته اومده بود سراغت.
هکاته؟ این دیگر چه اسمیست.
از ترس جوری میخ شدهام که نمیتوانم کوچکترین تکانی بخورم.
– به من هکاته کمک کرد…تو هم باید به من کمک کنی!
نفسم قطع میشود.
جلوی چشمانم سیاهی میرود و بیهوش میشوم.
برای دانلود رمان هکاته کلیک کنید