برای دانلود مجموعه داستان کوتاه دال به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن مجموعه داستان کوتاه دال از فاطمه ملائی :
گاهی آدم می داند آخر داستان خوش نیست اما سیر قصه آن قدر خسته کننده و آزار دهنده هست که آرزو می کنی کاش فقط زودتر تمام بشود
***
مردِ جوان سکوت کرده بود که دخترک لبش را به میهمانی لبخند برد و همینطور که کماکان مشغول وارسی گل هایش بود گفت : من نمیدونم آدم بدیم یا نه اما این و خوب میدونم که اگه همه ی آدمای دنیا گل بودن ، خوش حال شدن از مرگشون هم نهایت بد ذاتی بود.
***
مامان موزیانه خندید. مثل وقتی که خبر های جدیدی برای دادن به خاله مهشید داشته باشد و بتواند دو سه ساعتی تلفن را اشغال کند. نفس خسته ام را بیرون فرستاده و سر تکان دادم. آدم توی خانه ای که بزرگ ترهایش سر سوزن با او جور در نیایند، بدجوری خسته می شود.
برای دانلود مجموعه داستان کوتاه دال کلیک کنید