برای دانلود رمان معشوقه پاشا به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان معشوقه پاشا از راضیه درویش زاده :
سری تکون داد و دوباره دست برد توی جیب۰ شلوارش و جعبه سیگارش رو در آورد.. توی این هیری وری نگاهم افتاد به جعبه ی سیگار استیلش که معلوم بود از اون گرونهاس..
فندکش هم که مدل سیگار بود رو سمتم گرفت و گفت:
_روشن کن واسم..
با تعجب پرسیدم.
_من؟
در جواب اخمی کرد که مجبوراً فندک رو گرفتم سیگار رو لای لبهاش گذاشت بی اراده دستهام لرزید اما موفق شدم با اولین دکمه فندک رو کار بندازم و سیگار روشن بشه..
فندک رو گرفت و گفت:
_شرطم اینه که من از اینجا نجاتت میدم ولی تو…
مکثی کرد و پکی عمیقی به سیگار زدو دودش رو توی صورتم پخش کرد.
_به جاش بیای پیش من.. توی عمارت من بشی معشوقه ی من..
برای دانلود رمان معشوقه پاشا کلیک کنید