رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه
رمان بوک – دانلود رمان

رمان لالایی برکه

  • 1 ژوئن 2024
  • دسته‌بندی نشده
رمان لالایی برکه

برای دانلود رمان لالایی برکه به سایت رمان بوک خوش آمدید

مقداری از متن رمان لالایی برکه از فرخنده موحدراد :

_برکه!
با دلخوری صدایم زده بود. چقدر دلتنگ این لحن طلبکارانه‌اش بودم! سعی کردم چشمانم نلغزد و صاف به نگاهش زل بزنم. اخمش را بیشتر کرد و گفت:
_بی‌انصاف نباش!
پوزخندی زدم. از چه حرف می‌زد؟! از چیزی که نه خودش داشت و نه خانواده‌اش و نه خانواده‌ام!
***
با پلک زدن، اشک به روی گونه‌اش چکید و گفت:
_ هستم، اگه نبودم، همون وقتی که مهران در حمام رو باز کرد و اومد تو و بعدشم کوک و سرحال رفت بیرون، رگم رو می‌زدم، نه اینکه…
جرقه‌ی تلخ یادآوری مرگ… ناقوس بد تنفرانگیزی که باز در خاطراتم به صدا در آمده بود….
تنم را محکم در رودخانه می‌شستم و تا مدت‌ها، در حمام کارم کیسه کشیدن لب و گردن و…. بود! آخ که مونا چه دردی را مثل من به جان می‌کشید!
***
_ تا به دستت نیارن، عاشقن، اما وقتی به خیال خودشون صاحبت شدن، به خودشون اجازه می‌دن به راحتی توی خودت بکشنت…اجازه می‌دن قربونیت کنن، قربونی خواسته‌های خودشون! انگار تو برده‌ای و اونا صاحب…باید اونی رو بپوشی که اون می‌گه، اونی رو بپزی و بخوری که اون می‌خواد، باید اونی رو بگی که اون می‌پسنده و باید اونجایی بری که اون اجازه می‌ده؛ اسم این عشقه؟! عشقه یا بردگی؟! نه برکه جان، مردهای سرزمین ما هنوز عاشقی رو یاد نگرفتن!

 

برای دانلود رمان لالایی برکه کلیک کنید

لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
دانلود رمان - رمان بوک - دانلود رمان عاشقانه - رمان رایگان
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.