رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه
رمان بوک – دانلود رمان

رمان دل‌ گریز

  • 1 ژوئن 2024
  • دسته‌بندی نشده
رمان دل‌ گریز

برای دانلود رمان دل‌ گریز به سایت رمان بوک خوش آمدید

مقداری از متن رمان دل‌ گریز از الف_صاد :

سرش را جلو آورد و پرسید.
“اوضاع کیس میس چطوره؟ وای به حال پرستو اگه قپی اومده باشه!”
پریا لبش را بین دندان‌ها گرفت و خندان جواب داد.
“دو تا به نظر کاردرست اومدن. من کار ندارم سهم خودم رو برمی‌دارم. شما دوتا خودتون می‌دونین.”
تا دو خواهر کمی بحث کردند؛ چند قاشق دیگر هم خورد و تکه‌ای جوجه به دندان کشید. کناره‌های لبش را پاک کرد و قلپی نوشابه رفت بالا و بحث را این‌طور خاتمه داد.
“خودت می‌دونی من سخت پسندم. بهتره اول من ببینم و نظر بدم و بعد نوبت شما!”
پروا خواست «اوهوی» بلندی بگوید که زود دست روی بینی‌اش گذاشت و لبش را گاز گرفت.
“هیس! آبرومون رو نبر! همش برای خودتون. نخواستم.”
پریا ساعد‌ها را روی میز گذاشت و بشقاب‌ها را به عقب سر داد. آهسته و آرام گفت:
“ساکن طبقه‌ی آخر ساختمان، یه جیگریه اما سخت و سفته! تا حالا نخ که هیچی، طناب هم نگرفته. یه مورد اکازیون هم سر میز خواهر برادر تو نشسته که نشد بفهمم کیه و چی‌کاره‌اس؟ برو هم یه سلامی خدمت اخوی و آبجی بده هم اطلاعات بگیر و بیا.”
نگاهش را سمتی که پریا می‌گفت، فرستاد. از پشت موهای شهرام و محمود را شناخت. اهمیتی به غریبه نداد و شانه بالا انداخت.
اول باید برم خدمت پرستو و گردن کج کنم تا ببخشه و اخم و تخم نکنه. بعد اگه حال داشتم به سؤال و جواب شما هم می‌رسم.

 

برای دانلود رمان دل‌ گریز کلیک کنید

لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
دانلود رمان - رمان بوک - دانلود رمان عاشقانه - رمان رایگان
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.