رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه
رمان بوک – دانلود رمان

رمان تحول بزرگ

  • 1 ژوئن 2024
  • دسته‌بندی نشده
رمان تحول بزرگ

برای دانلود رمان تحول بزرگ به سایت رمان بوک خوش آمدید

مقداری از متن رمان تحول بزرگ از ساحل نژادفروغی :

به درخت چسبیدم. مردا با لبخندای خبیث و چشمای ترسناکشون بهم نزدیک شدن. قلبم گروپ گروپ می زد.
اولی گفت: گیر افتادی خانوم کوچولو
دومی: آخی، نگاه کن. داره از ترس می میره
و همراه دوستش قهقهه زدن. چشمام و بستم و تو دلم دعا کردم. خدایا کمکم کن. کمک کن.
وقتی مامورا یه قدم دیگه جلو اومدن و نفسای گرمشون خورد به صورتم، قلبم می خواست منفجر بشه.
مرد اول دستش و روی گونه م کشید: چه صورت خوشگلی داری
دومی کمرم و گرفت: اندامشم قشنگه
صورتم و کج کردم و کمرم و عقب کشیدم. قلبم تو دهنم بود و حالت تهوع بدی بهم دست داده بود. ممکن بود هر آن از استرس بالا بیارم.
مرد اول چونه م و محکم گرفت و با لبخند کثیفی نگاهم کرد. اما یه دفعه نفسش بند اومد و دستش و برد سمت گلوش.
دومی با نگرانی گفت: هی، چی شـ…
صداش خفه شد و هول زده گلوش و لمس کرد.
شاخه های گردو پایین اومده و دور گردن هر دو پیچیده بودن…

***

: آخه چی؟ خطرناکه؟ آره، ممکنه باشه. ولی نمیشه که به خاطر ترس هیچ کاری نکنیم. اگه قرار بود هیچ ریسکی نکنیم، جای آدم درخت به دنیا می اومدیم!

***

: من تو همون اولین خاطره ای که از خودم و تو یادم میاد، به خودم قول دادم همیشه مراقبت باشم. هیچوقت این قول و نشکستم و نمی شکنم خواهر کوچولوی دیوونه

***

: بعدش چی؟ چی کار می کنی؟
: خب میام خونه دیگه
: خونه؟ کدوم خونه؟
: هر جا که تو باشی. خونه جاییه که خانواده هست، و خانواده ی من تویی خواهر کوچولو
چشمام و چرخوندم: با اون کلمه ی آخرت کل جمله رو خراب کردی.

 

برای دانلود رمان تحول بزرگ کلیک کنید

لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
دانلود رمان - رمان بوک - دانلود رمان عاشقانه - رمان رایگان
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.