برای دانلود رمان بهار نارنج به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان بهار نارنج از RYA :
_اگه کسی ببینه…
_همه میدونن من به تو دچارم آرِمین.
آرِمین سکوت کرد و به در اتاق خیره شد. این برنامه ی هر شبشون بود، از کی شروع شد؟ اینکه صحرا بدون عطر آرِمین خوابش نمیبرد؟ شاید یه شب زمستونی گرم، وقتی از سرما توی اون زیرزمین جمع شده بود… تنبیه های همیشگی پدرخونده اش! یادش میومد که صحرا یواشکی از پنجره داخل اومد…با هم شب سرد رو صبح کردن، با این تفاوت که آغوش صحرا گرم بود! دیگه زمستون نبود…تابستون شده بود.
برای دانلود رمان بهار نارنج کلیک کنید