رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه
رمان بوک – دانلود رمان

رمان برمودا

  • 1 ژوئن 2024
  • دسته‌بندی نشده
رمان برمودا

برای دانلود رمان برمودا به سایت رمان بوک خوش آمدید

مقداری از متن رمان برمودا از مهسا حسینی (مهرسا) :

– داری خطرناک بازی میکنی طنین!
صدای اهورا بود. سعی میکرد شوخی به نظر بیاید اما بیشتر شبیه به هشدار شده بود. طنین اما خیال نداشت دست بردارد:
– مثلا چی میشه خطرناک بازی کنم؟
لب‌هایش را نزدیکِ گوشِ اهورا برده بود و زمزمه می‌کرد. طنین شوخی می‌کرد و این به نظرِ اهورا اصلا شوخی نبود.
– می‌خوای چیو ثابت کنی؟
– که توام فرقی با بقیه نداری عزیز دلم!
طنین به حال و روزِ اهورا می‌خندید و اهورا نمی‌فهمید چه مرگش شده که صدای طنین انقدر راحت می‌تواند محرکش شود! حواسش را سمتِ دیگری پرت کرد:
– مهمونیِ پنجشنبه این دختره بیاد من نیستما.
طنین خندید و فاصله گرفت:
– بحث رو عوض کردی که چی؟ نکنه داغ کردی؟
– ریز میبینمت!
طنین قهقهه زد:
– پررو! چیزی که باید بهم ثابت می‌شد، شد! بقیه اش مهم نیست.
خواست بلند شود که اهورا او را سمتِ خودش کشید:
– چی بهت ثابت شد؟
طنین چشم به صورتِ اهورا دوخت. با همان لبخندِ پیروزمندانه‌ای که حرصِ اهورا را در می‌آورد گفت:
– که بدجوری آمپر چسبوندی! توام مثلِ بقیه‌ای فرقی نداره کی باشه، کافیه طرف دختر باشه که پاهات بلرزه!
اهورا نمی‌توانست سر از احساسش در بیاورد. طرفش طنین بود! با نگاهی که جدی شده بود و زیاد شباهتی به اهورای شوخِ همیشه نداشت به حرف آمد:
– اگه پاهام لرزیده بود الان به جای بلبل زبونی، داشتیم تو تخت کلنجار می‌رفتیم!
طنین ماتش برد. انتظارِ این لحن و حرف را نداشت! نفهمید چرا اما قلبش ضربان گرفت. فضای بینشان شباهتی به حالتِ دوستانه‌ی همیشگی نداشت! کِشش بینشان انکار ناپذیر بود. شروعِ حرف‌هایشان برای طنین بازی بود! اما صورتِ جدیِ اهورا ردی از شوخی نداشت!
نگاهشان در چشمِ هم قفل شده بود و نگاهِ اهورا گاهی به خطا می‌رفت و تا لبهای طنین کشیده می‌شد. بازوی طنین هنوز هم در چنگِ اهورا بود. به اندازه ی چند سانت مانده بود تا لبهایشان در هم قفل شود. به اندازه‌ای که پای یکی از آنها بلرزد. به اندازه‌ای که فکرشان مجالِ عقب نشینی ندهد! کافی بود اهورا بخواهد، کافی بود طنین سمتش کشیده شود!
نگاهِ اهورا جز به جز صورتِ طنین را حفظ میکرد. انگار که تازه همان لحظه به او رسیده باشد!

***

– من با تمامِ قلب و احساسم یه رابطه ای رو با سیاوش شروع کردم . چون فکر میکردم پیوند قلبی خیلی مهم تر از یه جمله ی عربیه که حتی معنیشم نمیفهمم ! خودم تصمیم گرفتم رابطه ای داشته باشم ، خودمم فهمیدم که اشتباه کردم . این وسط اگه تاوانی هم باشه خودم میدم !

***

– چیزی برات عوض نشده که وقتی یه قدم میام جلو سریع میری عقب ؟! میخوای حرفاتو باور کنم ؟ اگه من برات همون اهورام نباید از جات تکون بخوری . ما همونایی بودیم که شب و روزمون کنارِ هم بود . نزدیکِ نزدیک ! اما هیچ کدوممون فکرمون خطا نمیرفت . اما الان همه چی عوض شده . حداقل من به خودم اعتراف کردم که همه چی برام عوض شده !

***

– میگی از من خوشت میاد . عشق چی ؟! فکر میکنی دوستم داری ؟ عاشقمی ؟
– دنبالِ یه کلمه ای ؟
– هر کسی تو رابطه ای که قراره شروع کنه دنبالِ چیزایی میگرده که بهش نیاز داره . که بهش بفهمونه چقدر برای آدمِ مقابلش مهمه !
– فکر میکنی برای من مهم نیستی ؟
– مثلِ یه دوست مهمم !
– کدوم دوستی با دوستِ صمیمیش کارایی که دیشب منو تو کردیم رو میکنه ؟!

***

– خالکوبی کتفت خوشگله ! مثلثِ برموداست ؟!
– یه جور نماده .
– نمادِ برمودا و کارشم به دام انداختنِ پسراست ؟!
طنین به خنده افتاد و اهورا هم با خنده ی او خندید . طنین بلافاصله جواب داد :
– تا حالا فکر نکرده بودم این طرحِ ساده بتونه کسی رو به دام بندازه !
اهورا دهانش را به گوشِ طنین نزدیک کرد:
– شاید بشه امشب روی خالکوبیتو بوسید !

 

برای دانلود رمان برمودا کلیک کنید

لینک کوتاه مطلب:
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

درباره سایت
دانلود رمان - رمان بوک - دانلود رمان عاشقانه - رمان رایگان
آرشیو مطالب
آخرین نظرات
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان بوک – دانلود رمان – رمان عاشقانه " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.