برای دانلود رمان باده لعل به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان باده لعل از بهاره غفرانی :
سر انگشت سبابهام را بر روی شیشهی بخار گرفتهی اتاقم کشیدم. نقش یک قلبِ گریان گرفت؛ قلب ترک خوردهی من! از پشت آن قلبی که زار میزد، سایهی مردی را دیدم. همان مردی که منتظر آمدنش بودم.
دستم را بر روی نقش قلب گذاشتم و با دست دیگرم بخار شیشه را گرفتم… او نبود! دستم را از روی نقش قلب برداشتم. حرارت کف دستم، حرارت درونم… قلبم را از بین برد. مرواریدهای اشک، قطرهقطره از چشمهایم غلت خوردند و پایین ریختند. طعم شوریِ تلخی را بر روی لبهایم حس کردم؛ نحسی بیپایان مردِ من، چرا به زندگی من و مَردم آمدی؟ چرا آمدی و آتش بر پیکرهی خوشبختیام انداختی؟
برای دانلود رمان باده لعل کلیک کنید