برای دانلود رمان آوای رخنه گر به سایت رمان بوک خوش آمدید
مقداری از متن رمان آوای رخنه گر از مهسا صفری :
در سکوتی آزاردهنده، ناگهان دستی از پشت سر، موی سیاه بافته شدهام را از زیر روسری کشید. مرا به عقب هُل داد و دست دیگرش، روی دهانم نشست. جیغی کشیدم که پشت فشار انگشتانش، در دهانم خفه شد. بیآنکه بدانم چه خبر شده است، پشتم را به درختی عظیم کوباند و تا خواستم فرار کنم، دستش را سد راهم کرد. صدای مردانهاش دلم را لرزاند.
-بالاخره تو چنگم افتادی.
برای دانلود رمان آوای رخنه گر کلیک کنید